http://upload.tehran98.com/img1/upnhhuv31k7axpn6bkk.jpg

 

به سلامتي دختري كه رگ گردنشو بخاطر عشقش ميزنه

 

ولي نميدونه عشقش داره گردن يكي ديگه رو ليس ميزنه


ℭoη†iηuê
جمعه 23 آذر 1392 11:48 |- amir -|

 اجـــــازه خــــدا؟ میشه ورقمو بـــدم؟میدونم وقت امتحــــــان تموم نشده ولی خسته شــــدم

......


ℭoη†iηuê
جمعه 22 آذر 1392 12:5 |- amir -|

 

 

 

این هوای خوب بارانی ، حال خوب می خواهد

 

 

… ولی حیف !

 

 

 

سه شنبه 20 آذر 1392 22:24 |- amir -|

 

به درک که باران نیامد

خودم

با همین چشمهایم

حافظه ی کوچه پس کوچه های قلبم را

از بی عابری

خواهم شست…

 

بقیه در ادامه ...


ℭoη†iηuê
جمعه 15 آذر 1392 11:53 |- amir -|

 

 
 
 
شب ها پرنده هایش می روند
 
روزها ستاره هایش
 
ببین  آسمان هم که باشی
 
 باز تنهایی …

ℭoη†iηuê
جمعه 15 آذر 1392 11:26 |- amir -|

 

سایت عاشقانه

 

دوره ،دوره ی گرگهاست …

مهربان که باشی ، می پندارند دشمنی!

گرگ که باشی ، خیالشان راحت میشود از خودشانی!!!

ما تاوان گرگ نبودنمان را می دهیم


ℭoη†iηuê
جمعه 15 آذر 1392 11:25 |- amir -|

 

کتاب سرنوشت برای هر کسی چیزی نوشت

نوبت به ما که رسید قلم افتاد…

دیگر هیچ ننوشت!

خط تیره گذاشت و گفت:

تو باش اسیر سرنوشت…

 

سایت عاشقانه ساکار


ℭoη†iηuê
جمعه 15 آذر 1392 11:23 |- amir -|


کوچک که بودیم چه دلهای بزرگی داشتیم

اکنون که بزرگیم چه دلتنگیم

کاش دلهامون به بزرگی بچگی بود

کاش همان کودکی بودیم که حرفهایش را از نگاهش می توان خواند

کاش برای حرف زدن نیازی به صحبت کردن نداشتیم

کاش برای حرف زدن فقط نگاه کافی بود

کاش قلبها در چهره بود

اما اکنون اگر فریاد هم بزنیم کسی نمی فهمد

و دل خوش کرده ایم که سکوت کرده ایم

سکوت پُر، بهتر از فریادِ تو خالیست

سکوتی را که یک نفر بفهمد

بهتر از هزار فریادی است که هیچکس نفهمد

سکوتی که سرشار از ناگفته هاست

ناگفته هایی که گفتنش یک درد و نگفتنش هزاران درد دارد

دنیا را ببین

بچه بودیم از آسمان باران می آمد

بزرگ شده ایم از چشمهایمان می آید

بچه بودیم همه چشمای خیسمون رو میدیدن

بزرگ شدیم هیچکی نمی بینه

بچه بودیم تو جمع گریه می کردیم

بزرگ شدیم تو خلوت

بچه بودیم راحت دلمون نمی شکست

بزرگ شدیم خیلی آسون دلمون می شکنه

بچه بودیم همه رو ۱۰ تا دوست داشتیم

بزرگ که شدیم بعضی ها رو هیچی

بعضی هارو کم و بعضی ها رو بی نهایت دوست داریم

بچه که بودیم قضاوت نمی کردیم و همه یکسان بودن

بزرگ که شدیم قضاوت های درست و غلط باعث شد که

اندازه دوست داشتنمون تغییر کنه

کاش هنوزم همه رو به اندازه همون بچگی ۱۰ تا دوست داشتیم

بچه که بودیم اگه با کسی دعوا می کردیم یک ساعت بعد از یادمون می رفت

بزرگ که شدیم گاهی دعواهامون سالها تو یادمون مونده و آشتی نمی کنیم

بچه که بودیم گاهی با یه تیکه نخ سرگرم می شدیم

بزرگ که شدیم حتی ۱۰۰ تا کلاف نخم سرگرممون نمیکنه

بچه که بودیم بزرگترین آرزومون، داشتن کوچکترین چیز بود

بزرگ که شدیم کوچکترین آرزومون، داشتن بزرگترین چیزه

بچه که بودیم آرزومون بزرگ شدن بود

بزرگ که شدیم حسرت برگشتن به بچگی رو داریم

بچه که بودیم تو بازیهامون همش ادای بزرگ ترهارو درمی آوردیم

بزرگ که شدیم همش تو خیالمون برمی گردیم به بچگی

بچه بودیم درد دل ها را به هزار ناله می گفتیم همه می فهمیدند

بزرگ شده ایم درد دل را به صد زبان به کسی می گوییم... هیچکس نمی فهمد

بچه بودیم دوستیامون تا نداشت

بزرگ که شدیم همه دوستیامون تا داره

بچه که بودیم بچه بودیم

بزرگ که شدیم، بزرگ که نشدیم هیچ، دیگه همون بچه هم نیستیم

ای کاش هیچ وقت بزرگ نمی شدیم و همیشه بچه بودیم


ℭoη†iηuê
جمعه 15 آذر 1392 11:21 |- amir -|

زندگی

زندگی صحفه ی رنگین ریاست

،همه مشتاق به آن مینگریم،

عاقبت از پس تقدیر چو باد ،

روزی از لاشه ان میگذریم

زندگی غمکده ای بیش نبود

بهر ما جز غم و تشویش نبود

به کدام خاطره اش خوش باشم

که کدام خاطره اش نیش نبود؟؟؟؟؟؟

 

آشکیم


ℭoη†iηuê
جمعه 15 آذر 1392 11:19 |- amir -|


 

 

باز هم ترانه های ناتمام

 سر گردان میان هوای پر باد و باران دلم

 چه می کند این پاییز با دلم!

 عجب حال و هوای عاشقانه ایست

 این روزهای خنک پاییزی

 نسیمی که زیر پوست صبح من می رقصد

 هر چند صبح تنهایی ست

 و آفتاب کوچک ظهرهایش

 با تمام نبودنت

 دلتنگی غروب غمناکش

 و سکوت دلگیر شب هایی که:

 جای خالی تو را در آغوش جستجو میکند

 و این پاییز چه می کند با دل من!

 یاد بارانی که روی پوست من و تو نم زد

 و ما گفتیم عشق را زیر باران دیدیم

 من به پاییز بودن تمام سال عادت کرده ام!

 اما به ندیدن تو...


ℭoη†iηuê
جمعه 15 آذر 1392 11:15 |- amir -|

 

چــه قانــون ناعــادلانــه ای !

بــرای شــروع یــک رابطــه ,

هــر دو طــرف بایــد بخواهنــد

امــا

بــرای تمــام شدنــش ,

همیــن کــه یــک نفــر بخواهــد کافیســت


ℭoη†iηuê
جمعه 15 آذر 1392 11:14 |- amir -|

 

به پایان رسیده ام اما نقطه نمی گذارم …

 

یک ویرگول میگذارم ،

 

این هم امیدیست ، شاید که برگردی …

 


ℭoη†iηuê
سه شنبه 13 آذر 1392 18:35 |- amir -|

 

وقتی دیر رسیدم...

با دیگری دیدمت ...

فهمیدم گاهی ...

 
هرگز نرسیدن بهتر از دیر رسیدن است


ℭoη†iηuê
چهار شنبه 13 آذر 1392 16:56 |- amir -|

ϰ-†нêmê§

صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 7 صفحه بعد